همه ی ما برای ضرب اعداد دو رقمی معمولا از ماشین حساب استفاده می کنیم و یا با نوشتن روی کاغذ به جواب می رسیم.
با این روش نیازی به کاغذ و ماشین حساب ندارین،
چون می تونین سریعتر از ماشین حساب این کار رو انجام بدین.
در این جلسه اعدادی دو رقمی رو مد نظر می گیریم که عدد یکان آنها 5 باشه...
مثلاً فرض کنین می خوایم اعدادی مثل 25 - 65 و یا 95 رو به توان 2 برسونیم،
یعنی همون 25x25 و یا 65x65 و ...
*سؤال:
65x65 چند میشه؟
*جواب: به شکل نگاه کنین.
*اعداد یکان را در هم ضرب می کنیم (یعنی 5x5 ) و حاصل میشه 25 .
در نتیجه دو رقم سمت راست جواب نهایی همیشه 25 میشه .
*نوبت ضرب کردن رقم های دهگان است (یعنی 6x6 ) .
اما در ابتدا یکی به عدد 6 اضافه کرده که میشه 7 .
و در انتها در خود 6 ضرب می کنیم (یعنی 7x6 ) که میشه 42 .
در نتیجه این دو رقم را به سمت چپ جواب اضافه کرده .
در نهایت جواب میشه 4225 .
*همون سؤال:
65x65 چند میشه؟
*یه راه حل ساده تر و سریعتر:
چون میدونیم دورقم سمت راست همیشه 25 میشه، فقط اعداد دهگان را با اضافه کردن یک به یکی از اعداد (یعنی 7x6 ) عدد 42 رو بدست میاریم که با اضافه کردن اون به 25 جواب میشه 4225 .
با این توضیحات 45x45 باید بشه 2025 .
حالا خودتون امتحان کنین و ببینین میشه ظرف کمتر از 2 ثانیه به هر یک از سوال های زیر جواب داد؟
الف: 15x15 =
ب: 25x25 =
ج: 35x35 =
د: 55x55 =
و: 75x75 =
و الی آخر ........................................
امیدوارم مفید بوده باشه.
یکی از شگفتیهای ریاضی این است که اگر عدد
111111111
را در خودش ضرب کنی جواب آن
12345678987654321
خواهد بود.
خداوند به یکى از پیامبران وحى کرد که،
فردا صبح اولین چیزى را که جلویت آمد
بخور! دومى را بپوشان! سومى را بپذیر! چهارمى را ناامید مکن! و از پنجمى
بگریز!
پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در
اولین قدم با کوه سیاه بزرگى روبرو شد، کمى ایستاده و با خود گفت : خداوند دستور داده این کوه را
بخورم، در حیرت ماند که چگونه بخورد! آنگاه به
فکرش رسید خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این کوه خوردنى است. به سوى
کوه حرکت کرد هر چه پیش مى رفت کوه کوچکتر مى شد، سرانجام کوه به صورت
لقمه اى درآمد، وقتى که خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است
.
از آن محل که گذشت طشت طلایى نمایان
شد. با خود گفت: خداوند دستور داده این را پنهان کنم. گودالى کند و طشت را در آن
نهاد و خاک روى آن ریخت و رفت. اندکى که گذشته برگشت پشت سرش را نگاه کرد دید
طشت بیرون آمده و نمایان است. با خود گفت من به فرمان خداوند عمل کردم و طشت را
پنهان نمودم.
سپس با یک پرنده برخورد نمود که باز
شکارى آن را دنبال مى کرد. پرنده آمد و دور او چرخید. پیامبر خدا با خود گفت :
پروردگار فرمان داده که این را بپذیرم
. آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد. باز شکارى گفت
:
اى پیامبر خدا! شکارم را از من گرفتى
من چند روز است آنرا تعقیب مى کردم .
پیامبر با خود گفت :
پروردگارم دستور داده این را نا امید
نکنم. مقدارى گوشت به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه ای
گوشت گندیده را دید، با خود گفت :
مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت .
پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در
خواب به او گفتند: مأموریت خود را خوب انجام دادى . آیا حکمت آن مأموریت را
دانستى و چرا چنین مأموریتى به شما داده شد؟
پاسخ داد: نه! ندانستم .
گفتند :
منظور ما از کوه، غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم گم مى کند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ کند و آتش غضب را خاموش سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.
منظور از طشت طلا عمل صالح و کار
نیک است ، وقتى انسان آن را پنهان کند خداوند آن را آشکار مى سازد تا بنده اش را
با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این که اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر کرده
است .
منظور از پرنده، آدم پندگویى است که شما را پند و اندرز مى دهد، باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل کرد.
منظور از باز شکارى شخص نیازمندى
است که نباید او را ناامید کرد.
منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن گریخت و نباید
غیبت کسى را کرد.
یکی از جذابترین مسابقات قرن در نولند برگزار گردید،
موضوع مسابقه سه سؤال ساده با جایزه ای غیر قابل قیاس بود.
و مهمترین سؤال این مسابقه، سومین سؤال، به شرح زیر بود....
3-بزرگترین درد انسان چیست؟
جایزه به ژنده پوش ترین مرد شرکت کننده در مسابقه رسید،
جایزه: اقامت دائم و مجانی در پارادایس با تمامی امکانات رفاهی و ...
فکر می کنید جواب این مرد چه بوده است؟